آوای خزر- پویا مهتابی: «پیگمالیون» یکی از افسانههای یونان است،
پیگمالیون نام یک مجسمهساز است، او عاشق مجسمهای شد که خودش ساخته بود، آن را در
آغوش میگرفت و به تدریج احساس کرد از سختی سنگ آن مجسمه کاسته شده است، مجسمه به تدریج
نرم و نرمتر شد و در نهایت مانند پیکر یک انسان، در آغوش پیگمالیون قرار گرفت.
پیگمالیون را به
عنوان نماد «انتظار» و «تاثیر انتظار بر واقعیت» میدانند. هنگامی که شما از یک انسان
انتظاری دارید، این انتظار شما، در نهایت منجر به توسعه توانمندیهای مختلف در آن فرد
میشود، این پدیده را «اثر پیگمالیون» مینامند.
اثر پیگمالیون (به
انگلیسی: Pygmalion
effect)
اشاره به یک پدیده روانشناسی دارد که بر اساس آن افراد نسبت به سطح انتظارات دیگران
واکنشهای مستقیم نشان میدهند؛ یکی از تحقیقات این است که اگر معلمی بر این باور باشد که بچهای کند
ذهن است، خود بچه هم باور میکند و واقعاً دیر یاد میگیرد، در عین حال عکس این نیز
صادق است و اگر از کسی انتظارات بالایی برود او تلاش خود را برای دستیافتن به چنین
انتظاری بالاتر میبرد.
اثر پیگمالیون که
«انتظار دیگران از عملکرد شخصی» نیز نامیده میشود، یک پدیدهٔ طبیعی است که توسط دانشمندانی
به نامهای رابرت رازنتال و لنور جکابسون کشف شده است. بعد از مطالعات و تحقیقات علمی
بسیاری، این متخصصان نظریهٔ جدیدی را پیرامون اثر انتظارات دیگران بر روی عملکرد شخصی
بدست آوردند.
واضحترین آزمایشها در این مورد بر روی
کودکان انجام شدهاست، تست IQ
از تعدادی دانش آموز گرفته شد و برخی از دانش آموزان به طور تصادفی
انتخاب شده و به عنوان برندگان، به معلمانشان گزارش شدند و بعد از اینکه با این برندگان
قلابی همانند دانش آموزان باهوش و با استعداد رفتار شد به طور قابل توجهی در آزمون
بعدی نتایج بهتری داشتند. اما بچههایی که برندگان واقعی این تست بودند ولی به معلمانشان
گزارش نشدند، هیچ پیشرفتی را ارائه ندادند.
در اين راستا میشود
اینطور برداشت کرد که اگر مردم انتظار بالایی از مسؤلین داشته باشند، یقینا مسؤلین سعی در اثبات عدم اشتباه مردم نسبت
به تصورشان دارند، یقینا دست پایین گرفتن مسؤلین
آنها را از ریل خدمت خارج کرده و به بیراهه میکشد، زمانی که مردم پتانسیلهای مسؤلین را بیش از حد
واقعی تصور میکنند، مسؤلین ناخواسته سعی بر ارتقاي خود داشته و نهایتا راندمان بالاتری
خواهند داشت.
بدیهی است که نقد بیپرده و مستمر و بدون راهکار مسؤلین، یا آنها
را وادار به لجاجت میکند یا اینکه ناخودآگاه آنها از درون حس میکنند که ناکارآمد
بوده و تواناییشان همین اندازه است.
استراتژی نخست که
مدیران در تقابل با هجمهی نقد اتخاذ میکنند «لجاجت» است که نابسامانی، هرج و مرج، بحران، نابودی حیطه کاری، ناکارآمدی بیش از پیش
و ... را به دنبال دارد و با عینک خوشبيني
نتیجه تأثیر دوم یا همان ناامیدی درونی و سرخوردگي، که روحیه مسؤلین متأثر از آن است،
استمرار رویهی گذشته است.
انتهای پیام/